۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۰
یک Story
عکسهایی که به شکل استوری ارایه میشوند، همیشه برایم جذاب بودهاند و در اکثر موارد تلخ و باورنکردنی. این استوریهای مستند میروند تا آنجا که در عمق روح آدمی نفوذ کنند و او را به تفکر وا دارند. میتوان باور داشت که برخی عکسها در دنیای امروز رسالت سنگینی، بر دوش دارند.
عکسهای زیر متعلق به یک عکاس ایتالیایی به نام Tommaso Ausili است که در ورلدپرس فتو سال 2009 توانست در بخش Contemporary Issues ( مسائل معاصر )، عنوان سوم را به خود اختصاص دهد.
احساس ترس، اضطراب و همدردی در کل عکسها به چشم میخورد.
Woot, I will cretianly put this to good use!
سلام خوبی باز دوباره بنویس که خیلی خوب می نویسی / پاسخ: مرسی آقای امیر از حضورتون
سلام :
خانمک طباطباییعکسهای خوبی بود واقعا انسان را به تفکر عمیقی که باعث می شود جس مردن یا به عبارت دیگه حس دنیای بعد از مرگ را در ادمی ایجاد می کند خیلی زیبا وخوب بود
سلام و سپاس فراوان به خانم طباطبایی ارجمند که همیشه مطالبشون دیدنی و خوندنیست.
پایدار باشید دوست گرامی
درود بر خشونت
و درود بر شما
ممنونم
سلام خانوم طباطبایی عزیز خوشحالم که باز هم شما را با ارئه مجموعه ای بی نظیر و متنی در خور میبینم. این مجموعه چه روایتی تراژیک و داستان گونه دارد و دقیقا من را یاد چند پلان ذهنی از داستان قلعه حیوانات می اندازد.
نگاه خوک بیچاره ( عکس 4 ) مرا میترساند... انتضار برای سرنوشت محکوم به آن... به راستی آیا این خوک میداند که تا دقایقی دیگر چه بر سرش می آ ورند ؟ یا نه نمیداند و این ندانستن ِ ندانستن به سودش است؟
ممنون بابت این پست خانم طباطبایی.
سلام.
خانم طباطبایی ببخشید برنامه ام عوض شد؛ شنبه تهران میام ولی متاسفانه برا کاری باید برم اصفهان به همین دلیل عصر شنبه برمیگردم. امیدوارم فرصت بعدی که تهران آمدم سعادت دیدارشما را داشته باشم
دلمون گرفت از بس وبلاگتو باز کردیم و عکس Marino Thorlacius رو دیدیم... عکسه برای یه لحظه سکوت بود نه دو ماه!
چه خوب که به روز شدی ،این روزا خیلی نیستی،الآن کمی حس می کنم که هستی!
من عاشق عکسایی هستم که اینطوری یه موضوع رو روایت میکنن،بی نظیره...ممنون...
چقدر خوب که روند "نقد نویسی" ات را برای مدتی کنار گذاشته ای هرچند همیشه از نقدهای زیبایت شگفت زده می شدم ( البته به جز پست قبلی ات که گویی از واژگان اعجازآمیز نقدهای پیشینت بهره گرفته بودی تا فقط چیزی نوشته باشی!!! غافل از اینکه آن کلمات اصلا به در و دیوار آن اتاق نمی چسبید!) ... این خصوصیت تنوع پیشگی تو همان چیزی است که مارسل پروست می گفت زندگی هنرمند با بقیه آدم ها فرق دارد. نازنین عزیز! این روزها بعضی از نقدها را که می خوانم به شدت یاد این جمله ویتگنشتاین در رساله منطقی-فلسفی می افتم که گفت: "آن چیز که درباره اش نتوان حرف زد باید درباره اش خاموش ماند!"/ پاسخ: تو خودت خوب میدانی که کلماتت چهقدر برایم ارزشمندند، ممنون از اینکه با آنها، باز هم روشنم کردی...
سلام
عکاسی کردن در چنین مکانی آنهم با این اندیشه و تکنیک . بسیار زیباست
ممنون برای ارایه ی این پست و دستت درد نکنه/ پاسخ: درود بر شما بر آقای حاجیعباسی عزیز...با حضورتان در اینجا بسیار خوشحالم کردید...
مرسی تاثیر گذار بود
برای من هر فریم به تنهایی یک استوری بود
اینکه دقیقا موقع خوردن نهار پشت میز کارم به اینجا سر زدم هم برای خودش استوری بود!/ پاسخ: ممنون از نظر متفاوتتون آقای جهانگیر...
سلام. مطلب خوبی بود / درست حس خشونت در انها دیده میشد و همین طور که گفتید حس همدردی در بیننده عکسها گویای این خشونته. مرسی از مطلبت./ پاسخ: سپاس از شما آقای وحید برای حضورتان...
درود به نازنینترین
سلاخی میگریست . . .
به . . .
نازنین خوبم سپاس از انتخاب بجا .
پاینده باشی ./ پاسخ: سپاس از تو مجید بسیار عزیز برای کلماتت، برای احساسات نابت...
درود بر شما/ پاسخ: درود و سپاس از شما...
درود وسپاس برای تمام زحمات ولطف شما عکاس خوش ذوق
ازمطالب زیبایتان همیشه لذت میبرم
ازنگاه انسانی که درهرعکسی وهراثرهنری که میبینم سیرنمیشوم شایدبالاترین وظیفه هنرمند رواج مهربانی وانسانیت باشد
امیدوارم انسانها خودرا مالک بی چون چرای موجودات زمین ندانند
باارزوی شادی وموفقیت برای شما / پاسخ: درود بر شما جناب کاکایی و سپاس برای حضورتان در اینجا...و ممنون از کلمات لطیفتان...
درود و سپاس/ پاسخ: درود و سپاس از شما ...
سلام
ممنون! چه پست موجز و خوبی گذاشتی!
بنظرم صراحت، خشونت و تلخی خاصی که در این عکسها بود تا حد زیادی زاییده ی نگاه و قضاوت عکاس بود. از همین رو میشه این مجموعه رو بیان گرا (اکسپرسیو) تلقی کرد./ پاسخ: سلام مهدی عزیز...ممنون از این همراهیات دوست خوبم و سپاس از اشارهیی که به عکسها داشتی.
غیبت تان در به روز کردنِ اینجا، با هر دلیلی، غیرِ موجه است! به نظرم انتشار دیر به دیرِ مطلب در وبلاگ هم نوعی غیبت است. به هرحال، من هم خوشحالم که همچنان فعال هستید. امید که ادامه داشته باشد :) سلام./ پاسخ: سلام آقای بایرامنژاد عزیز، بله، حق با شماست، غیبت بنده غیر موجه است. امیدوارم بتوانم این غیبت را جبران کنم. باز هم سپاس بیکران از همراهی همیشگیتان...
نازنین عزیز. سلام. خوشحالم که دوباره قلم به دست گرفتی. از دوستان خبر گرفتم گفتند سخت میکوشی! آرزوی موفقیت برایت دارم./ پاسخ: سلام استاد...با حضورتون سرافرازم کردید...سپاس از اینکه همیشه یاریام میکنید...
مرسی/ پاسخ: سپاس از شما...